Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خریدار خانه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
homebuyer
/ˈhoʊmbaɪər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خریدار خانه
1.This area attracts homebuyers who want to live by the sea.
1. این منطقه خریداران خانه ای را که علاقه به زندگی کنار دریا دارند جذب می کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
homeboy
home-made
home-cooked meal
home truths
home town
homecoming
homegirl
homegrown
homeland
homeless
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان