Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تیز کردن
2 . بهتر کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to hone
/hoʊn/
فعل گذرا
[گذشته: honed]
[گذشته: honed]
[گذشته کامل: honed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تیز کردن
مترادف و متضاد
sharpen
1.The bone had been honed.
1. (آن) استخوان تیز شده بود.
2
بهتر کردن
بهبود بخشیدن، پروراندن
مترادف و متضاد
develop
improve
1.She honed her debating skills at college.
1. او مهارتهای مناظره (کردن) خود را در دانشکده بهبود بخشید.
تصاویر
کلمات نزدیک
honduras
honda
hon
homozygote
homosexuality
honest
honest to god
honestly
honesty
honey
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان