Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . راستگو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
honest
/ˈɑnɪst/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more honest]
[حالت عالی: most honest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
راستگو
صادقانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پاکدامن
خالصانه
درست
درستکار
درستکارانه
دستپاک
راستگو
روراست
سادهدل
شرافتمند
شرافتمندانه
صدیق
امین
مترادف و متضاد
candid
sincere
truthful
virtuous
dishonest
insincere
1.He was an honest man.
1. او مردی راستگو بود.
2.If you want my honest opinion, I think your hair looks awful.
2. اگر نظر صادقانهام را بخواهی، به نظرم [مدل] مویت افتضاح است.
تصاویر
کلمات نزدیک
hone
honduras
honda
hon
homozygote
honest to god
honestly
honesty
honey
honey bee
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان