[فعل]

to horrify

/ˈhɔrəˌfaɪ/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: horrified] [گذشته: horrified] [گذشته کامل: horrified]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ترساندن وحشت زده کردن، ترسیدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: مرعوب کردن
  • 1.Everyone was horrified by the murders.
    1. همه از آن قتل‌ها، ترسیده بودند [آن قتل‌ها، همه را ترسانده بود].
  • 2.she loved to horrify us with tales of ghastly happenings.
    2. او دوست داشت، با تعریف کردن داستان‌های وقایع ترسناک، ما را بترساند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان