[صفت]

horseback

/ˈhɔrsˌbæk/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سوار اسب پشت اسب

  • 1.We saw a lot of policemen on horseback.
    1. افسران پلیس زیادی را سوار بر (پشت) اسب دیدیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان