[اسم]

humor

/ˈhjuː.mər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شوخ‌طبعی

معادل ها در دیکشنری فارسی: مطایبه
مترادف و متضاد seriousness
  • 1.He has a great sense of humor.
    1. او حس شوخ‌طبعی فوق‌العاده‌ای دارد.
  • 2.I can't stand people with no sense of humor.
    2. نمی‌توانم آدم‌هایی که هیچ حس شوخ‌طبعی ندارند را تحمل کنم.

2 شوخی مزاح

معادل ها در دیکشنری فارسی: بذله‌گویی
a story full of humor
داستانی پر از شوخی [داستانی خنده‌دار]

3 حالت (ذهنی یا روحی) وضع، خلق

معادل ها در دیکشنری فارسی: اوقات
formal
مترادف و متضاد mood temper
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان