[اسم]

identification

/ɑɪˌdent.ə.fəˈkeɪ.ʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مدرک شناسایی کارت شناسایی

مترادف و متضاد documents identity papers
  • 1.We were asked to show some identification before the security guards would let us in.
    1. قبل از اینکه ماموران امنیتی اجازه‌ی ورود به ما بدهند، از ما خواستند که مدرک شناسایی نشان دهیم.

2 شناسایی

معادل ها در دیکشنری فارسی: شناسایی
  • 1.Identification of the victims of the plane crash still is not complete.
    1. شناسایی قربانیان سقوط آن هواپیما، هنوز کامل نیست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان