Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مدرک شناسایی
2 . شناسایی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
identification
/ɑɪˌdent.ə.fəˈkeɪ.ʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مدرک شناسایی
کارت شناسایی
مترادف و متضاد
documents
identity papers
1.We were asked to show some identification before the security guards would let us in.
1. قبل از اینکه ماموران امنیتی اجازهی ورود به ما بدهند، از ما خواستند که مدرک شناسایی نشان دهیم.
2
شناسایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شناسایی
1.Identification of the victims of the plane crash still is not complete.
1. شناسایی قربانیان سقوط آن هواپیما، هنوز کامل نیست.
تصاویر
کلمات نزدیک
identifiable
identically
identical twins
identical twin
identical
identification parade
identify
identify with
identity
identity card
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان