[اسم]

imagination

/ɪˌmædʒ.əˈneɪ.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قوه‌ تخیل قوه‌ تصور

معادل ها در دیکشنری فارسی: پندار تخیل تصور خیال مخیله
مترادف و متضاد creative power imaginative faculty
  • 1.There's nothing out here - it's just your imagination.
    1. هیچ چیزی این بیرون نیست؛ فقط قوه تخیلت [تصورت] است.

2 ابتکار

مترادف و متضاد creativity imaginativeness vision
  • 1.The job needs someone with creativity and imagination.
    1. این کار به کسی با خلاقیت و ابتکار نیاز دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان