Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تقلید کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to imitate
/ˈɪməˌteɪt/
فعل گذرا
[گذشته: imitated]
[گذشته: imitated]
[گذشته کامل: imitated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تقلید کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ادا درآوردن
تقلید کردن
1.Children learn by imitating adults.
1. کودکان، با تقلید کردن از بزرگسالان، میآموزند.
تصاویر
کلمات نزدیک
imf
imbue
imbroglio
imbibe
imbecility
imitation
imitative
imitator
immaculate
immaculately
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان