[اسم]

imitation

/ˌɪmɪˈteɪʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تقلید

معادل ها در دیکشنری فارسی: ادا تقلید
  • 1.A child learns to talk by imitation.
    1. یک کودک با تقلید، صحبت کردن یاد می‌گیرد.

2 (هر چیز) جعلی تقلبی، مصنوعی

  • 1.It’s not a real diamond, it’s only an imitation.
    1. این الماس واقعی نیست، فقط یک جعلی است.
imitation leather
چرم مصنوعی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان