Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مصرانه خواستن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to importune
/ˌɪmpɔːrˈtuːn/
فعل گذرا
[گذشته: importuned]
[گذشته: importuned]
[گذشته کامل: importuned]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مصرانه خواستن
پافشاری کردن، التماس کردن
مترادف و متضاد
ask urgently
pester
1.Although Eddie was not sanguine about his chances, he continued to importune his boss for a winter vacation.
1. اگرچه "ادی" راجع به شانسش خوشبین نبود، باز هم مصرانه از رئیسش تقاضای تعطیلات زمستانی می کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
important
impolite
implore
implausible
implant
impossible
impossibly
impoverished
impoverishment
impregnate
کلمات نزدیک
importunate
imports
importer
imported
importation
impose
imposed
imposing
imposition
impossibility
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان