[اسم]

imposition

/ɪmpəzˈɪʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تحمیل اجبار

معادل ها در دیکشنری فارسی: تحمیل

2 هر چیز تحمیلی بار، زحمت

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان