[عبارت]

in passing

/ɪn ˈpæsɪŋ/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به‌طور خلاصه به کوتاهی

  • 1.The research was mentioned only in passing.
    1. به (آن) تحقیق فقط به‌طور خلاصه اشاره شد.

2 به‌صورت گذرا (حین صحبت در مورد موضوع دیگر)

مترادف و متضاد casually
  • 1.He only mentioned it in passing and didn't give any details.
    1. او فقط به‌صورت گذرا به آن اشاره کرد و هیچ جزئیاتی راجع به آن نداد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان