Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نان توی روغن بودن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
in the chips
/ɪn ðə ʧɪps/
1
نان توی روغن بودن
مترادف و متضاد
into the chips
wealthy
1.John is a stock trader, and most of the time he is in the chips.
1. "جان" دلال سهام است و بیشتر اوقات نانش در روغن است.
تصاویر
کلمات نزدیک
in the case of
in the blink of an eye
in the black
in the afternoon
in the act of
in the cold light of day
in the distant future
in the doghouse
in the driving seat
in the east, iran borders afghanistan and pakistan.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان