Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . باد شده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
inflated
/ɪnˈfleɪtəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more inflated]
[حالت عالی: most inflated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
باد شده
پرشده (از آب یا هوا)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بادکرده
ورم کرده
متورم
1.The inflated balloons danced in the breeze.
1. بادکنکهای باد شده در نسیم رقصیدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
inflate
inflatable boat
inflatable
inflammatory
inflammation
inflation
inflation-proof
inflationary
inflected
inflection
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان