[اسم]

initial

/ɪˈnɪʃ.əl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حرف اول نام و نام خانوادگی

مترادف و متضاد beginning letter
  • 1.He wrote his initials.
    1. حروف اول نام و نام خانوادگی‌اش را نوشت.
[صفت]

initial

/ɪˈnɪʃ.əl/
غیرقابل مقایسه

2 اولیه ابتدایی

  • 1.Initial reports say that seven people have died, though this has not yet been confirmed.
    1. گزارشات اولیه حاکی از آن است که هفت نفر مرده‌اند، اگرچه این گزارش هنوز تایید نشده است.
  • 2.My initial reaction was one of anger.
    2. واکنش اولیه من، عصبانیت بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان