Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . در آغاز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
initially
/ɪˈnɪʃ.əl.i/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
در آغاز
در ابتدا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مقدمتا
مترادف و متضاد
at first
1.Initially, most people approved of the new plan.
1. در آغاز [از همان ابتدا]، بیشتر افراد با آن نقشه [طرح] جدید موافقت کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
initial
inhume
inhumation
inhuman
inherited disorder
initiation
inject
injection
injure
injured
کلمات نزدیک
initialize
initial
iniquity
inimitable
inimical
initials
initiate
initiation
initiative
inject
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان