Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ترغیب کردن
2 . موجب شدن
3 . الهام بخشیدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to inspire
/ɪnˈspaɪr/
فعل گذرا
[گذشته: inspired]
[گذشته: inspired]
[گذشته کامل: inspired]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ترغیب کردن
تشویق کردن، انگیزه بخشیدن
مترادف و متضاد
encourage
to inspire somebody to do something
کسی را به انجام کاری ترغیب کردن
A teacher at school had inspired Sam to become an actor.
معلمی در مدرسه "سم" را به هنرپیشه شدن ترغیب کرده بود.
2
موجب شدن
ایجاد کردن
to inspire somebody to something
موجب انجام کاری توسط کسی شدن
His superb play inspired the team to a thrilling 5–0 win.
بازی فوقالعاده او موجب شد تیم به برد شگفتانگیز 5-0 دست یابد.
to inspire something (in somebody)
چیزی ایجاد کردن (در کسی)
He inspires great loyalty in his staff.
او (حس) وفاداری زیادی در کارکنانش ایجاد میکند.
3
الهام بخشیدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
الهام بخشیدن
to be inspired by something
از چیزی الهام گرفته شدن
1. His paintings were clearly inspired by Monet’s work.
1. نقاشیهای او آشکارا الهام گرفته از آثار مونه بودند.
2. The choice of decor was inspired by a trip to India.
2. انتخاب دکوراسیون از سفری به هند الهام گرفته شده بود.
to inspire somebody (with something)
به کسی (با چیزی) الهام بخشیدن
The landscape inspired Hardy to write this fine poem.
آن منظره، به "هاردی" الهام بخشید تا این شعر ناب را بنویسد.
تصاویر
کلمات نزدیک
inspirational
inspiration
inspectorate
inspector general
inspector
inspired
inspiring
instability
instagram
install
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان