Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . در عوض
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
instead
/ɪnˈsted/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
در عوض
به جای
معادل ها در دیکشنری فارسی:
در عوض
مترادف و متضاد
alternatively
as an alternative
rather
as well
1.There's no coffee - would you like a cup of tea instead?
1. قهوه نداریم، در عوض یک فنجان چای میل دارید؟
instead of somebody/something
به جای کسی/چیزی
He’s been watching TV all afternoon instead of studying.
او به جای درس خواندن، تمام بعد از ظهر را تلویزیون تماشا کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
instantly
instantaneously
instantaneous
instant replay
instant messaging
instead of
instep
instigate
instigation
instigator
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان