[فعل]

to instigate

/ˈɪnstəˌgeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: instigated] [گذشته: instigated] [گذشته کامل: instigated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بر انگیختن اغوا کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تحریک کردن شوراندن
مترادف و متضاد goad incite provoke urge dissuade
  • 1.The demagogue instigated the crowd into a fury.
    1. آن آدم عوام فریب جمعیت را به آشوبی اغوا کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان