Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کسی را به خانه خود دعوت کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to invite in
/ɪnˈvaɪt ɪn/
فعل گذرا
[گذشته: invited in]
[گذشته: invited in]
[گذشته کامل: invited in]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کسی را به خانه خود دعوت کردن
1.I was never invited in.
1. من هیچوقت به داخل خانه دعوت نشدم.
2.The neighbors invited us in for coffee.
2. همسایهها ما را برای (صرف) قهوه به خانهشان دعوت کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
invitation
invisible
invincible
invidia
investment
invite out
invitee
invoice
involuntarily
involve
کلمات نزدیک
invite back
invite around
invite along
hot up
get ass
invite out
invite up
what the fuck
jumble up
jump out at
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان