[فعل]

to join in

/ʤɔɪn ɪn/
فعل ناگذر
[گذشته: joined in] [گذشته: joined in] [گذشته کامل: joined in]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ملحق شدن پیوستن، شرکت کردن

  • 1.I wish he would join in with the other children.
    1. ای کاش او به بچه‌های دیگر ملحق می‌شد.
  • 2.She listens but she never joins in.
    2. او گوش می‌کند، اما هیچ‌وقت [به مکالمه] نمی‌پیوندد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان