Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . چیزی را (با هم) قاطی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to jumble up
/ˈʤʌmbəl ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: jumbled up]
[گذشته: jumbled up]
[گذشته کامل: jumbled up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
چیزی را (با هم) قاطی کردن
قاطیپاتی کردن
1.She put the raffle tickets into a bag and jumbled them up.
1. او بلیتهای بختآزمایی را در یک کیسه ریخت و آنها را قاطی کرد.
2.The letters in these words have been jumbled up.
2. حروف این کلمات قاطیپاتی شدهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
invite over
invite in
invite back
invite along
hide away
jump at
keep it up
key in
knock it off
launch into
کلمات نزدیک
what the fuck
invite up
invite out
invite in
invite back
jump out at
keep at
have head up ass
keep from
jive-ass
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان