Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تازهکار
2 . (برای) جوانان
3 . دانشآموز سال سوم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
junior
/ˈdʒuːn.jər/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more junior]
[حالت عالی: most junior]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تازهکار
دونپایه، کمسابقه، تازه استخدامشده
the junior senator from Illinois
سناتور تازهکار از ایالت ایلینوی
2
(برای) جوانان
a junior tennis tournament
دوره مسابقات تنیس جوانان
[اسم]
junior
/ˈdʒuːn.jər/
قابل شمارش
3
دانشآموز سال سوم
دانشجوی سال سوم
1.She's a junior at the University of Pennsylvania.
1. او دانشجوی سال سوم دانشگاه پنسیلوانیا است.
a high school junior
دانشآموز سال سوم دبیرستان
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
jungle gym
jungle cat
jungle
juneberry
june
junior college
junior high
junior high school
junior school
juniper berry
کلمات نزدیک
jungle gym
jungle
june
juncture
junction box
junior college
junior doctor
junior high school
junior school
junior technician
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان