[جمله]

keep one's nose clean

/kip wʌnz noʊz klin/

1 کار غیر قانونی نکردن از کار بد دور ماندن

مترادف و متضاد keep one's hands clean
  • 1.The judge told the young man that he had to keep his nose clean if he didn't want to go to jail in the future.
    1. قاضی به مرد جوان گفت که اگر دلش نمی خواست دیگر در آینده در زندان به سر ببرد نباید کار غیر قانونی کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان