[عبارت]

keep one's word

/kip wʌnz wɜrd/

1 سرحرف خود ایستادن سر قول خود ماندن

  • 1.He agreed to come and I'm sure he'll keep his word.
    1. او موافقت کرد که بیاید و من مطمئنم سر قولش خواهد ماند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان