[جمله]

keep somebody going

/kip ˈsʌmˌbɑdi ˈgoʊɪŋ/

1 نگه داشتن کسی تا وقت خاصی نیازهای کسی تا وقت خاصی برآورده شدن

  • 1.Dinner is at eight, but I had an apple to keep me going.
    1. شام ساعت هشت است، اما من یک سیب خوردم تا من را (تا شام) نگه دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان