[عبارت]

keep pace with

/kip peɪs wɪð/

1 هم‌سرعت بودن همگام شدن

  • 1.Until now, wage increases have always kept pace with inflation.
    1. تاکنون، افزایش حقوق همیشه هم‌سرعت با تورم پیش رفته است.
  • 2.We have to keep pace with the changing times.
    2. ما باید با عصر تغییرات همگام شویم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان