Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . عقب نگه داشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to keep back
/kip bæk/
فعل گذرا
[گذشته: kept back]
[گذشته: kept back]
[گذشته کامل: keep back]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
عقب نگه داشتن
عقب ماندن
1.The police struggled to keep the crowd back.
1. پلیس تلاش کرد جمعیت را عقب نگه دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
keep away
keep asking
keep an eye out for something
keep an eye on
keep ahead
keep body and soul together
keep books
keep calm
keep control of
keep count
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان