[عبارت]

kick up a fuss

/kɪk ʌp ə fʌs/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جار و جنجال به پا کردن قشقرق به پا کردن

  • 1.Steve kicks up a fuss every time I even suggest seeing you.
    1. هر بار که من حتی حرف دیدن تو را مطرح می‌کنم "استیو" جار و جنجال به پا می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان