[فعل]

to kiss ass

/kˈɪs ˈæs/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: kissed ass] [گذشته: kissed ass] [گذشته کامل: kissed ass]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چاپلوسی کردن پاچه‌خواری کردن

culturally sensitive informal
مترادف و متضاد flatter
  • 1.Look, it's just the nature of this business that sometimes you have to kiss ass if you want to get ahead.
    1. ببین، این فقط ماهیت این کار است که گاهی باید پاچه‌خواری کنی اگر می‌خواهی پیشرفت کنی.
to kiss someone's ass
چاپلوسی کسی را کردن
  • She is always kissing her teacher's ass.
    او همیشه دارد چاپلوسی معلمش را می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان