Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . چاپلوسی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to kiss ass
/kˈɪs ˈæs/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: kissed ass]
[گذشته: kissed ass]
[گذشته کامل: kissed ass]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
چاپلوسی کردن
پاچهخواری کردن
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
flatter
1.Look, it's just the nature of this business that sometimes you have to kiss ass if you want to get ahead.
1. ببین، این فقط ماهیت این کار است که گاهی باید پاچهخواری کنی اگر میخواهی پیشرفت کنی.
to kiss someone's ass
چاپلوسی کسی را کردن
She is always kissing her teacher's ass.
او همیشه دارد چاپلوسی معلمش را میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
kick-ass
look around for
kick ass
it will be ass
in a pig's ass
lardass
lose out
make it up to
match up
measure out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان