[اسم]

kite

/kɑɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بادبادک

معادل ها در دیکشنری فارسی: بادبادک
  • 1.We spent the morning flying a kite in the local park.
    1. ما صبح را صرف بادبادک‌بازی در پارک محل کردیم.

2 کورکور (پرنده)

  • 1.The kite is a bird of prey of the hawk family.
    1. کورکور یک پرنده شکاری از خانواده قوشیان است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان