Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به باد انتقاد گرفتن (گفتاری)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to lambaste
/ˌlæmˈbæst/
فعل گذرا
[گذشته: lambasted]
[گذشته: lambasted]
[گذشته کامل: lambasted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به باد انتقاد گرفتن (گفتاری)
سخت کتک زدن (جسمی)
مترادف و متضاد
attack
beat
castigate
criticize
1.The critic lambasted the movie in her article.
1. آن منتقد، آن فیلم را در مقاله اش به باد انتقاد گرفت.
2.the manager fiercely lambasted his team.
2. آن مدیر، تیم خود را به شدت به باد انتقاد گرفت.
3.the teacher lambasted his pupil.
3. آن معلم، شاگردش را سخت کتک زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
lambast
lamb chops
lamb
lamasery
lamaism
lambing
lambswool
lame
lame duck
lame-duck
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان