[فعل]

to lean towards

/lin təˈwɔrdz/
فعل گذرا
[گذشته: leaned towards] [گذشته: leaned towards] [گذشته کامل: leaned towards]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 طرفدار (چیزی یا کسی) بودن ترجیح دادن، (به چیزی) تمایل داشتن

معادل ها در دیکشنری فارسی: گرایش داشتن
  • 1.I'm leaning towards Clancy.
    1. من طرفدار "کلنسی" هستم.
  • 2.Who's she leaning towards in this election?
    2. در این انتخابات او طرفدار کیست؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان