[فعل]

to leap

/lip/
فعل ناگذر
[گذشته: leapt] [گذشته: leapt] [گذشته کامل: leapt]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جهیدن پریدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: پریدن جستن جهاندن جهیدن
مترادف و متضاد jump
  • 1.The cat leaped onto the table.
    1. آن گربه روی میز جهید.
[اسم]

leap

/lip/
قابل شمارش

2 جهش پرش

معادل ها در دیکشنری فارسی: پرش جست جهش خیز خیزش
  • 1.a leap of six meters
    1. جهش شش متری
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان