[فعل]

to let up

/lɛt ʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: let up] [گذشته: let up] [گذشته کامل: let up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کند شدن کم شدن، از شدت چیزی کاسته شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: از شدت افتادن
informal
  • 1.The pain finally let up.
    1. درد بالاخره کم شد.

2 بند آمدن قطع شدن، متوقف شدن

informal
  • 1.The rain let up.
    1. باران بند آمد.
  • 2.When the rain lets up we'll go for a walk.
    2. وقتی باران بند بیاید، برای پیاده‌روی (بیرون) خواهیم رفت.

3 کم آوردن دست از تلاش برداشتن

informal
  • 1.We mustn't let up now.
    1. ما نباید الان کم بیاوریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان