Mum made me write thank-you letters for all my birthday presents.
مامان مجبورم کرد برای همه کادوهای تولدم نامههای تشکر بنویسم.
to mail/write/send a letter
نامه ارسال کردن/نوشتن/فرستادن
The school sent a letter to all the children’s parents.
مدرسه نامهای برای والدین همه بچهها فرستاد.
by letter
از طریق نامه
You will be notified by letter.
به شما از طریق نامه اطلاعرسانی خواهد شد.
letter for somebody from somebody
نامه برای کسی از طرف کسی
There's a letter for you from your mother.
از طرف مادرت نامهای برایتان رسیده است.
letter from/to somebody
نامه از (طرف)/به کسی
1.
Bart’s writing a letter to his parents.
1.
"بارت" دارد به والدینش نامه مینویسد.
2.
I got a letter from Melanie today.
2.
من امروز نامهای از "ملانی" دریافت کردم.
answer a letter/reply to a letter
جواب نامه را دادن
I never answered his letter.
من هرگز جواب نامه او را ندادم.
to read a letter
نامه خواندن
May I read her letter?
میتوانم نامه او را بخوانم؟
letter of complaint
نامه شکایت [شکایتنامه]
Letters of complaint are usually written in a formal style.
شکایتنامهها معمولاً به سبک رسمی نوشته میشوند.
resignation letter
نامه استعفا [استعفانامه]
After two hours, he went back to the Treasury and wrote his resignation letter.
پس از دو ساعت، او به وزارت اقتصاد و دارایی بازگشت و استعفانامه خود را نوشت.
توضیحاتی در رابطه با اسم letter
اسم letter در مفهوم "نامه" اشاره دارد به ارتباط نوشتاری. سخنان و اطلاعاتی که بر روی کاغذ نوشته شده و در درون پاکت نامه گذاشته میشود و توسط پست و یا پیک به آدرس مشخصی برای فرد بهخصوصی فرستاده میشود. مثال:
"to mail a letter" (نامه ارسال کردن)
اسم letter در این مفهوم اشاره دارد به هر یک از نشانههایی که در الفبای یک زبان وجود دارد، حروف الفبا در واقع نشانهها و نمادهای نوشتاری صداهای یک زبان بهخصوص هستند. مثال:
"the letter D" (حرف d)