[اسم]

leukemia

/luːˈkiːmiə/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سرطان خون لوسمی

معادل ها در دیکشنری فارسی: سرطان خون
  • 1.The newspapers are full of stories of leukaemia clusters near nuclear establishments.
    1. روزنامه ها پر از داستان های شیوع سرطان خون در مناطق نزدیک پایگاه های هسته ای است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان