[اسم]

liberty

/ˈlɪb.ərt̬.i/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آزادی

معادل ها در دیکشنری فارسی: آزادی حریت
  • 1.individual liberties
    1. آزادی‌های فردی
  • 2.Our group is fighting for independence, liberty, democracy, and peace.
    2. گروه ما برای استقلال، آزادی، دموکراسی و صلح مبارزه می کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان