Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آدم بیبندوبار (به ویژه مرد)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
libertine
/ˈlɪbərˌtin/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آدم بیبندوبار (به ویژه مرد)
آدم عیاش، آدم هوسباز، مرد زنباز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افسارگسیخته
بیبندوبار
فاسق
مترادف و متضاد
philanderer
womanizer
puritan
1.Don Juan is a legendary libertine whose story has been told by many poets.
1. "دان جان" یک آدم بیبندوبار افسانهای است که داستانش توسط شاعران زیادی نقل شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
libertarian
liberator
liberation
liberating
liberated
liberty
libidinous
libido
libra
librarian
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان