Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پيش رو داشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to lie ahead
/laɪ əˈhɛd/
فعل ناگذر
[گذشته: lay ahead]
[گذشته: lay ahead]
[گذشته کامل: lain ahead]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پيش رو داشتن
پیش رو بودن
1.We must be prepared for whatever lies ahead.
1. ما باید برای هرآنچه (در آینده) پیش روست آماده باشیم.
2.You are young and your whole life lies ahead of you.
2. تو جوانی و تمام زندگیات را پیش رو داری.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
leave to
laze around
plunge into
launch into
knock it off
lie behind
live for
live off
look out for
match up
کلمات نزدیک
lie
lido
lidded
lid
licorice
lie around
lie detector
lie down
lie face down in the water.
lie face up in the water.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان