[فعل]

to listen

/ˈlɪs.ən/
فعل ناگذر
[گذشته: listened] [گذشته: listened] [گذشته کامل: listened]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گوش دادن گوش کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: نیوشیدن شنیدن گوش دادن
مترادف و متضاد give ear to hark hear be deaf to ignore
  • 1.Listen, if you need money, I'm happy to lend you some.
    1. گوش کن، اگر به پول نیاز داری من خوشحال می‌شوم به تو پول قرض دهم.
  • 2.She does all the talking - I just sit and listen.
    2. او همه حرف‌ها را می زند، من فقط می‌نشینم و گوش می‌دهم.
  • 3.We listened in silence as their names were read out.
    3. ما در سکوت گوش می‌دادیم، در حالی که نام آنها خوانده می‌شد.
to listen to somebody/something
به کسی/چیزی گوش دادن
  • 1. to listen to music
    1. به موسیقی گوش دادن
  • 2. What kind of music do you listen to?
    2. به چه نوع موسیقی‌ای گوش می‌دهی؟
  • 3. You haven't listened to a word I've said!
    3. تو به یک کلمه از حرف(های) من هم گوش ندادی!
کاربرد فعل listen به معنای گوش دادن و گوش کردن
فعل listen یا "گوش دادن" و "گوش کردن" در واقع به معنای توجه خود را به صدای چیزی یا کسی دادن است. مثال:
"?What kind of music do you listen to" (به چه نوع موسیقی ای گوش می دهی؟)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان