مترادف و متضاد
give ear to
hark
hear
be deaf to
ignore
1.Listen, if you need money, I'm happy to lend you some.
1.
گوش کن، اگر به پول نیاز داری من خوشحال میشوم به تو پول قرض دهم.
2.She does all the talking - I just sit and listen.
2.
او همه حرفها را می زند، من فقط مینشینم و گوش میدهم.
3.We listened in silence as their names were read out.
3.
ما در سکوت گوش میدادیم، در حالی که نام آنها خوانده میشد.
to listen to somebody/something
به کسی/چیزی گوش دادن
1.
to listen to music
1.
به موسیقی گوش دادن
2.
What kind of music do you listen to?
2.
به چه نوع موسیقیای گوش میدهی؟
3.
You haven't listened to a word I've said!
3.
تو به یک کلمه از حرف(های) من هم گوش ندادی!
کاربرد فعل listen به معنای گوش دادن و گوش کردن
فعل listen یا "گوش دادن" و "گوش کردن" در واقع به معنای توجه خود را به صدای چیزی یا کسی دادن است. مثال:
"?What kind of music do you listen to" (به چه نوع موسیقی ای گوش می دهی؟)