Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شاهمیگو (سختپوستان)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
lobster
/ˈlɑːbstər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شاهمیگو (سختپوستان)
لابستر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خرچنگ
1.Lobsters are served in restaurants as a meal.
1. شاهمیگوها در رستورانها بهعنوان وعده غذایی سرو میشوند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
lobscuse
lobscouse
lobe
lobby
lob
lobster plant
lobster thermidor
lobule
local
local post office
کلمات نزدیک
lobotomy
lobe
lobbyist
lobby correspondent
lobby
lobule
local
local anesthesia
local anesthetic
local area network
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان