[اسم]

lobby

/ˈlɑbi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سرسرا

معادل ها در دیکشنری فارسی: سرسرا
مترادف و متضاد foyer
  • 1.That hotel has a magnificent lobby.
    1. آن هتل سرسرای با شکوهی دارد.
the building lobby
سرسرای ساختمان

2 لابی‌ (سیاست)

the gun control lobby
لابی کنترل اسلحه
توضیحاتی در رابطه با lobby
lobby به گروهی می‌گویند که در اوضاع سیاسی کشوری از راه‌های مختلف قانونی سعی در اعمال نفوذ و پیشبرد دیدگاه خود را داشته باشد.
[فعل]

to lobby

/ˈlɑbi/
فعل گذرا
[گذشته: lobbied] [گذشته: lobbied] [گذشته کامل: lobbied]

3 تحت فشار گذاشتن لابی‌گری کردن، تحمیل کردن

  • 1.They lobbied Congress for more money for medical research.
    1. آن‌ها برای پول بیشتر به منظور پژوهش‌های پزشکی، کنگره را تحت فشار گذاشتند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان