Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سرسرا
2 . لابی (سیاست)
3 . تحت فشار گذاشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
lobby
/ˈlɑbi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرسرا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرسرا
مترادف و متضاد
foyer
1.That hotel has a magnificent lobby.
1. آن هتل سرسرای با شکوهی دارد.
the building lobby
سرسرای ساختمان
2
لابی (سیاست)
the gun control lobby
لابی کنترل اسلحه
توضیحاتی در رابطه با lobby
lobby به گروهی میگویند که در اوضاع سیاسی کشوری از راههای مختلف قانونی سعی در اعمال نفوذ و پیشبرد دیدگاه خود را داشته باشد.
[فعل]
to lobby
/ˈlɑbi/
فعل گذرا
[گذشته: lobbied]
[گذشته: lobbied]
[گذشته کامل: lobbied]
صرف فعل
3
تحت فشار گذاشتن
لابیگری کردن، تحمیل کردن
1.They lobbied Congress for more money for medical research.
1. آنها برای پول بیشتر به منظور پژوهشهای پزشکی، کنگره را تحت فشار گذاشتند.
تصاویر
کلمات نزدیک
lob
loathsome
loathing
loathe
loath
lobby correspondent
lobbyist
lobe
lobotomy
lobster
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان