Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . لمیدن
2 . بیرون آوردن (زبان)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to loll
/lɑl/
فعل ناگذر
[گذشته: lolled]
[گذشته: lolled]
[گذشته کامل: lolled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
لمیدن
لم دادن
1.He lolled back in his chair by the fire.
1. او روی صندلیاش کنار آتش لم داد.
2
بیرون آوردن (زبان)
1.The boy lolled out his tongue.
1. (آن) پسر زبانش را بیرون آورد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
loincloth
loin of lamb
loin
logical
loganberry
lollipop
lolly
london
londoner
lone
کلمات نزدیک
lolita
lola
lol
loiter
lois
lollipop
lollipop lady
lollipop man
lolly
lolz
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان