Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (به) دنبال گشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to look for
/lʊk fɔr/
فعل گذرا
[گذشته: looked for]
[گذشته: looked for]
[گذشته کامل: looked for]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(به) دنبال گشتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جستجو کردن
جستن
دنبال گشتن
to look for something/somebody
به دنبال چیزی/کسی گشتن
1. I'm looking for the truth.
1. به دنبال حقیقت هستم.
2. I’m looking for a job.
2. (به) دنبال کار میگردم.
3. I’m looking for my keys.
3. (به) دنبال کلیدهایم میگردم.
[عبارات مرتبط]
to look
1. (به) دنبال گشتن
look for a job
2. دنبال کار گشتن
تصاویر
کلمات نزدیک
look down one's nose at
look down on
look down
look back over
look back
look for a job
look forward to
look green around the gills
look in
look into
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان