Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . راننده کامیون
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
lorry driver
/ˈlɔri ˈdraɪvər/
قابل شمارش
1
راننده کامیون
معادل ها در دیکشنری فارسی:
راننده کامیون
1.My father is a lorry driver.
1. پدرم راننده کامیون است.
تصاویر
کلمات نزدیک
lorry
lorraine
lorikeet
lori
loretta
lorry-load
lose
lose control of
lose count
lose face
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان