[عبارت]

make a mess

/meɪk ə mɛs/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خرابکاری کردن گند بالا آوردن، همه جا را نامرتب کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: گند زدن افتضاح بارآوردن
  • 1.The kids made a mess in the bathroom.
    1. بچه‌ها در دستشویی گند بالا آوردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان