[فعل]

to make a mistake

/meɪk ə mɪsˈteɪk/
فعل ناگذر
[گذشته: made a mistake] [گذشته: made a mistake] [گذشته کامل: made a mistake]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اشتباه کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: اشتباه کردن خطا کردن
مترادف و متضاد make mistakes
  • 1.I hate making mistakes.
    1. از اشتباه کردن متنفرم.
  • 2.I'm sorry, I made a mistake.
    2. متأسفم، اشتباه کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان