Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (با تلفن) تماس گرفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to make a phone call
/meɪk ə foʊn kɔl/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: made a phone call]
[گذشته: made a phone call]
[گذشته کامل: made a phone call]
صرف فعل
1
(با تلفن) تماس گرفتن
تلفن زدن
1.I made a phone call to my mother.
1. با مادرم تماس گرفتم [به مادرم تلفن زدم].
تصاویر
کلمات نزدیک
make a note
make a noise
make a name for yourself
make a move
make a mountain out of a mole hill
make a photocopy
make a pig of oneself
make a plan
make a point of doing
make a profit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان